Saturday, April 23, 2011

من چیزی می دانم که شما نمی دانید...

[خداوند در حال برجسته کردن نوک پستان زن]

Thursday, April 21, 2011

آرمان شهر آنجاییست که هر کس هر چقدر که دلش می خواهد بتواند پول (مشروع) داشته باشد، و برای  همه هم شرایط یکسانی برای پول دار شدن وجودش داشته باشد؛ یک ملغمه ای از سوسیالیسم و کاپیتالیسم. نیتجه اش می شود کمپانی های بزرگ و سرمایه داران بزرگی که برای بیمه ی درمانی مجانی، مدرسه ی مجانی و دانشگاه مجانی برای آنهایی که پدر و مادر پول داری ندارند مجبور مى شوند تا خرخره شان مالیات بدهند. جامعه ای که پول دارها در آن مجبورند به ازای رفاهی که بدست آورده اند مانند اسب های باری قوی قشر متوسط و فقیر را از چاه بدبختی بیرون بکشند.

Wednesday, April 20, 2011

تمام وسوسه های میر و مهدی

شاید موسوی و کروبی پشت حصر خانگی، پشت دیوار بی اطلاعی، زیر هجوم تخریب روحیه و دروغ های سربازان گمنام امام زمان، در تنهای هایشان ناخودآگاه به یک جا خیره می شوند و با خودشان فکر می کند، آیا واقعا این مردم ارزشش را داشتند؟ این مردم برایشان مهم است؟ این مردم لیاقتش را دارند؟ میر سرش را پایین انداخته و با اخم به زمین نگاه می کند و می پرسد آیا مردم هنوز هم هستند پشتمان؟ مهدی دستش را زیر چانه اش زده است، ابروهایش را بالا داده است و به عمامه اش نگاه می کند و می گوید آیا واقعا ارزشش را داشت مهدی؟ همینطور که این سوال های کُندِ شک برانگیزِ جانکاه را از خود می پرسند به یکباره به خود می آیند و از دست خودشان عصبانی می شوند و فریاد می زنند: میــــــــــــــــــــر! چت شده مرد؟! این فکرا چیه که می کنی؟! معلومه که داشتند! حتما دارند! حتما هستند هنوز! اگر هم دیگر نباشند مهم نیست! مهدی هم با عصبانیت می گوید استغفرالله! خدایا من را چه شده؟ خدایا صبر و استقامتم بده! ربنا افرغ علینا صبرا! بعد هم می روند پیش زنهایشان تا نوازششان کنند؛ تا آرام و امیدوار شوند دوباره.

Monday, April 18, 2011

حقیقت به ندرت جنجال به پا می کند. حقیقت معمولا از میانه، آرام می آید و آرام می رود. حقیقت با جنجال میانه ی خوبی ندارد. اگر کاری کردی، حرفی گفتی یا نوشتی و جنجالی به پا کردی در حقیقتش حتما شک کن.

Sunday, April 17, 2011

روشن فکری یعنی کشف مداوم دروغ هایی که بیشتر و بیشتر به حقیقت نزدیکند.

Friday, April 15, 2011

جنایت به اسم خدا را قاتل اسماعیل بنیان گذاشت.

Thursday, April 14, 2011

برخوردِ از نزدیک با یک احمقِ پرروی ارث پدر طلب کار، نفس عمیق کشیدن و خود داری از کوبیدن سرش به دیوار، کیفیت ناب و تمرین طاقت فرسایی است که در فرهنگ عامه به آن مردم داری هم می گویند.

Wednesday, April 13, 2011

در آن سرزمین خدا هم شتری برای خودش داشت ...

‏"فرستاده ی خدا بدیشان گفت: كاری به شتر خدا نداشته باشید و او را از نوبت آبش باز ندارید."‏ --  سوره‌ی شمس، آیه‌ی ۱۳

مازوخیسم عتیقه خوانی / صد قدم به عقب

سران قوم و فریسیان زنی را که در حال زنا گرفته بودند، کشان کشان به مقابل جمعیت آوردند و به عیسی گفتند: «استاد، ما این زن را به هنگام عمل زنا گرفته ایم. او مطابق قانون موسی باید سنگسار شود. ولی نظر شما چیست؟» آنان می خواستند عیسی چیزی بگوید تا او را به دام بیاندازند و محکوم کنند. ولی عیسی سر را پایین انداخت و با انگشت بر روی زمین چیزهایی می نوشت. سران قوم با اصرار می خواستند که او جواب دهد. پس عیسی سر خود را بلند کرد و به ایشان فرمود: «بسیار خوب؛ آنقدر بر او سنگ بیاندازید تا بمیرد. ولی سنگ اول را کسی به او بزند که خود تا به حال گناهی نکرده است». سپس دوباره سر را پایین انداخت و به نوشتن بر روی زمین ادامه داد. سران قوم از پیر گرفته تا جوان، یک‌یک بیرون رفتند تا اینکه در مقابل جمعیت فقط عیسی ماند و آن زن. آنگاه عیسی بار دیگر سر را بلند کرد و به زن گفت: «آنانی که تو را گرفته بودن کجا رفتند؟ حتی یک نفر هم نماند که تو را محکوم کند؟» زن گفت: «نه آقا» عیسی فرمود: «من نیز تو را محکوم نمی کنم. برو و دیگر گناه نکن.» -- انجیل یوحنا، ۸
به هر زن زناكار و مرد زناكارى صد تازيانه بزنيد و اگر به خدا و روز بازپسين ايمان داريد در [كار] دين خدا نسبت به آن دو دلسوزى نكنيد و بايد گروهى از مؤمنان در كيفر آن دو حضور يابند - قرآن، ۲۴، ۲ 
و از زنان شما كسانى كه مرتكب زنا مى‏شوند چهار تن از ميان خود [مسلمانان] بر آنان گواه گيريد پس اگر شهادت دادند آنان [=زنان] را در خانه‏ها نگاه داريد تا مرگشان فرا رسد يا خدا راهى براى آنان قرار دهد. - قرآن، ۴، ۱۵ 
رسول الله كسى را كه مرتكب زناى محصنه شده بود، سنگسار نمود. سپس، بر او نماز كرد و ميراثش را به كسانش داد. قاتل را كشت و ميراثش را به كسانش داد. دست دزد را بريد و زناكار غير محصن را تازيانه زد. -- نهج البلاغه، ۱۲۷

Sunday, April 10, 2011

برهان قاطع

در اثبات امکان تصادفی بودن پیدایش جهان و رد برهان نظم برای اثبات وجود آفریننده ای دانا، دانشمندان چند صد میلیارد میمون شبیه سازی شده بوسیله ی ابر کامپیوترها را در اتاق های جداگانه ای به همراه یک ماشین تایپ قرار دادند. میمون ها به صورت تصادفی لغاتی را بوسیله ی این ماشین تایپ انتخاب می کردند و بعد از انتخاب چند لغت که به صورت خیلی خیلی مبهمی می توانست یک جمله ی معنا دار باشد یک موز جایزه می گرفتند. در این تحقیق سوره ی گوسفند (بقره) قرآن کتاب آسمانی مسلمانان، در عرض چند ساعت به صورت تصادفی توسط میمون شماره ی ۱۲۴ هزارم نوشته شد که باعث اعتراض عده ای از مسلمانان و تهدید به سر بریدن دانشمندان این تحقیق شد. دانشمندان در واکنش به این تهدید میمون مذکور را از برنامه دیلیت کردند. در این آزمایش که به زبان های مختلف هم هست، بعد از گذشت چندین سال هنوز آثار حافظ و فردوسی و شکسپیر و تولستوی توسط این میمون ها بازنگاری نشده اند. با این وجود دانشمندان معتقدند که این آثار هم بالاخره دیر یا زود پدید خواهند آمد. دانشمندان معتقدند که این تحقیق نشان می دهد که وجود چند صد میلیارد کهکشان و امکان بوجود آمدن تصادفی شرایط حیات در کره ای مثل کره ی زمین هم مانند نوشته شدن تصادفی کتاب به وسیله ی این میمون ها می تواند امری کاملا ممکن باشد که برای تحقق پیوستنش فقط به تعداد نمونه ی زیاد و زمان کافی نیاز است. بنا به فرضیه های جدید دانشمندان، موازی با دنیای ما چند صد میلیارد دنیای تصادفی دیگری هم وجود دارد که به وجود آمدن شرایط دنیایی مثل دنیای ما می تواند امری کاملا تصادفی و بدون نیاز به آفریننده ای دانا بوده باشد.

Thursday, April 07, 2011

خودآگاهى بيش از حد براى بدن مضر است؛ آدم ممكن است رگش را بزند.

Monday, April 04, 2011

آن چند صد نفر "دوست"، شکلک های مسخره ای از حروف الفبا بیش نبودند. غلام همت آن چند دوست انگشت شماری ام که بعد از پاک کردن حساب فیس بوکم سراغم گرفتند.