Sunday, February 19, 2012

و تو ای پیامبر از خوشحالی و موفقیت می‌پرسی. به درستی ما هر که را دلمان خواست همان لحظه‌ی آفرینش در گوشش چیزی گفتیمش و خوشحال و موفق شد، و هر که را خوشمان نیامد چیزی نگفتیمش و لوزر و بدبخت شد. ای پیامبر این که چیزی نیست همانا ما هنگام آفرینش تو خیلی چیزهای زیادی گفتیم و نگفتیم که تو بدان آگاه نیستی. به راستی ما مکارترین مکاران و بازیگردان‌ترین بازیگردانانیم.

Tuesday, February 14, 2012

و تو ای پیامبر باز آمدی از حماقتِ مردم شکایت کردی و پرسیدی چرا ما مردم را اینقدر احمق آفریدیم و اعصابمان را مالیدی به هم. به درستی ما برای تو در برنامه‌های پرطرفدار تلویزیون و روزنامه‌های زرد نشانه‌هایی قرار دادیم از حماقت خیلِ عظیمشان برای آنهایی که تامل می‌کنند. و تو چه می‌دانی حماقت چیست. حماقت گفتگوهای روزانه‌ی شبکه‌های اجتماعی است. و تو چه می‌دانی شبکه‌ی اجتماعی چیست که ما تو را اجتماعی نیافریدیم. ما تو را یک ویردو آفریدیم. به راستی پروردگارت تو را بر خیل عظیمی از گوسفندانی که آفرید (رید) برتری بخشید و این خودش جای خوشبختی است برای قدرنشناسان مغروری مثل تو و یا شاید هم راست می‌گویی نیست ای کاش تو را هم گوسفند آفریده بودیم. و تو ای پیامبر این مردمِ احمق را روزانه ‌می‌ببینی و هر روز از قومت بیشتر منزوی می‌شوی و هر روز ساکت‌تر ‌می‌شوی و هر شب بیشتر به الکل پناه میاوری و هر روز مایوس‌تر ‌می‌شوی و هر روز بیشتر می‌آیی به ما گیر می‌دهی. و این اصلا نشانه‌ی خوبی نیست عزیز دلک من.

Monday, February 13, 2012

و تو ای پیامبر هی مدام میایی درِ بارگاه ما را می‌زنی، مزاحم می‌شوی و لوس می‌کنی خودت را و می‌پرسی فایده‌ی این زندگی بی‌هدف و مسخره‌ات چیست. خوب مرد حسابی اگر این زندگی فایده‌ای برایت ندارد رگت را بزن شرش را بکن دیگر بی سواد. خسته‌مان کردی دیگر. به یقین مال این حرف‌ها نیستی چون تو به لطف پروردگارت خایه‌‌ای نداشتی. پس بدان اگر خایه‌اش را هنوز پیدا نکرده‌ای لابد هنوز فایده‌ای دارد، اگر تامل کنی.