Sunday, November 27, 2005

سامی گفت قهرمان های کاراته رو بک گراند بگیری هر روز تو مدرسه کتک می خورده اند
سامی گفت دختر سه نوعه. نوع اول رو دوست می شی و می کنی اش نوع دوم رو فقط می کنی و دوست نمی شی نوع سوم دوست می شی باهاش و دوستاش رو می کنی

Saturday, November 26, 2005

everything goes to hell anyway

Saturday, November 19, 2005

بنگ بنگ
ای کاش ما حداقل نویزی بر مسیر مقدرشده بودیم

Friday, November 18, 2005

دويت با بلبل

Thursday, November 17, 2005

از لغت ایران بدم میاد کدوم کس کشی این اسم کیری رو مملکتم گذاشته؟
چیز مهمی وجود نداره که واقعا دلم بخواد براش صبح زود از خواب پا شم
هر چی هست اجبار و اره ای که به هر حال رفته تو کونه
چرا ۴۰ سال پیش ماشین ها دیزاینشون مثل ماشین های الان نبوده و چرا ما الان نمی تونیم مثل ۴۰ سال دیگه ماشین های با دیزاین خوشگل تر بسازیم

پیشرفت در هنر سخته فهمش برام

Monday, November 14, 2005

یه چیتا می گیرم می بندم به کالسکه
برای سفر های اکسپرس یک و نیم دقیقه ایم
اول باید یه چیتا بخرم بعد بدم رامش کنن
بعد تربیتش کنم که کی بره کی وایسته
دنبال گربه خره و سگ پدره نکنه
مجوز بگیرم براش
روزی سه تا آهو بدم بخوره
نعل فلکسیبل بزنم بهش
تخماش رو بکشم
از همه بد تر
با انجمن حمایت از حیوانات در بیافتم
به دردسرش نمی ارزه
همین پیاده می رم
مغزم بلنک میده هر از گاهی
سند می کنم رسیو نمی کنم
خیلی حرص درآره
این مغز مغز نمی شه آخرشم

Thursday, November 10, 2005

گه گاه می بینم که یه میز گذاشتن یه گوشه و روش "قرآن به هفت زبون" و "چرا باید مسلمون بشیم" و "حقوق زن در اسلام" و از این جور کتابها گذاشتن و مجانی می دن به مردم و دو تا مسلمون خوشرو هم سعی می کنن مردم رو جذب کنند. همیشه می رم پیششون و تا می تونم خودم رو مشتاق نشون می دم و هر چی می تونم کتاب وسی دی و دی وی دی می گیرم ازشون می برم می اندازم تو سطل اشغال کوچه بغلی. با این کارم احساس می کنم شاید یه انسان رو تونستم حفظ کنم.
عینک که می زنم احساس می کنم شخصیتم عوض می شه. اس هول می شم. امکان داره همچین چیزی؟

Wednesday, November 09, 2005

یه الاغ دیدم که راجع به رابطه ی بین نظریه تکامل داروین و سافرینگ در مسیحیت صحبت می کرد. اسم لکچر پروفسور رابطه ی بین مذهب و علم بود. پروفسور شدن هم بعضی الاغ ها رو آدم نمی کنه . الاغ تر من که باز گول خوردم و رفتم سر یه همچین سخنرانی ای. الاغ تر از من ۷۰۰ نفر دیگه که با شور تمام براش یک دقیقه کف زدن. انگل مذهب حالا حالاها هست...

Monday, November 07, 2005

ویسکی من رو یاد فیز غمگینی و دگرگونی هیروهای هالیوود میاندازه
آب جو یاد ماالشعیر و سردخونه های سوپرهای تهران و توالت
شراب سفید من رو یاد کس های کوه قاف می اندازه
فقط همین شراب قرمزه که منو یاد ننت می اندازه