Saturday, June 19, 2010

کلاه سرت نره

بگذار حساب کنیم دیگه. نصف زندگی را خوابی؛ از نصف باقیمانده ۸ ساعت اش را هر روز کار می کنی. هر روز ۴ ساعتِ آخرش می ماند به اضافه ی آخر هفته ها. آن ۴ ساعت آخرِ روز را آنقدر خسته ای که به هیچ دردی نمی خورد. می ماند آخر هفته که اگر بگوییم دو روز هم تعطیل باشی می شود در کل ۲۴ ساعت. یعنی در هفته یک روزِ تمام (اگر تازه خیلی خسته نشده باشی از کار) بیداری و می توانی خوش بگذرانی. اگر بگوییم ۷۰ سال عمر کنی (که ایشالا خیلی بیشتر باشه)، نهایتا ۱۰ سالش را بیدار بوده ای و لذت برده ای. بقیه اش را متاسفانه خواب بودی و خر حمالی کردی و زجر کشیدی. احتمالا به خاطر استرس برای کاری که دوستش نداری در خواب هم بعضی وقت ها عرق ریخته ای.

گاهی آدم در نقطه ای از زندگی اش بین دو انتخاب می ماند. کاری که دوست دارد انجام دهد اما به جایش پول کمتری نصیبش شود یا به جایش کاری که دوست ندارد بکند که پولش خیلی خوب تر است. آدم می ماند۱۰ سال خوشگذرانیِ خیلی زیاد کند و ۲۵ سال زجرِ ممتد بکشد یا اینکه ۳۵ سال لذتی احیانا کمتر از زندگی اش ببرد اما پیوسته و بدون زجر باشد. فکر می کنم انتخاب دوم انتخاب منطقی تری باشه. به نظرم اگر حق انتخاب داشته باشی، زندگی کوتاه تر از اینست که ۲۵ سال مفیدش را زجرِ اختیاری بکشی.