- رضا جان؟ گلم؟ خوابی مامان؟
+ اومـــــــــــم نــــــــــــه هنـــــــــــــوز. چــــــــیـــــــه؟
- اطلاعیه ات رو گذاشتم رو میز کامپیوترت مامانم. فردا بذارش رو سایتت قربونش برم.
+ بــــــــــــاشــــــــه
- اللهی فدا قد و بالات بشن همه این گاو و گوسفندا
+ مامان؟
- جون مامان؟
+ پس کی شاه می شم من؟
- به زودی عزیزم. زودیه زودی. [مووووواه] حالا بخواب دیگه ساعت نه و نیم شد.
[رضا لبخند ملیحی می زند و به آرامی به خواب همایونی فرو می رود]
+ اومـــــــــــم نــــــــــــه هنـــــــــــــوز. چــــــــیـــــــه؟
- اطلاعیه ات رو گذاشتم رو میز کامپیوترت مامانم. فردا بذارش رو سایتت قربونش برم.
+ بــــــــــــاشــــــــه
- اللهی فدا قد و بالات بشن همه این گاو و گوسفندا
+ مامان؟
- جون مامان؟
+ پس کی شاه می شم من؟
- به زودی عزیزم. زودیه زودی. [مووووواه] حالا بخواب دیگه ساعت نه و نیم شد.
[رضا لبخند ملیحی می زند و به آرامی به خواب همایونی فرو می رود]