Sunday, March 13, 2011

سیره ی اخلاق و منطق در مناظره ی امامان شیعه

تلاش قابل ستایش امام حسن (مدعی خلافت) برای "مناظره ای" منطقی با معاویه (خلیفه ی غصبی مسلمانان):


«... [ای معاویه] پیامبر اکرم صلی الله علیه واله و سلم بارها ترا نفرین کرد و یکبار از خدا خواست که هیچگاه سیر نشوی آیا تو همان نبودی که آن هنگام که پدرت خواست اسلام بیاورد با اشعار او را از این کار منع کردی و آیا پدرت همان نبود که لحظه ای بخدا ایمان نیاورد اما تو ای عمر و پسر عثمان آن قدر احمقی که لیاقت پاسخگویی را نداری. تو از تبار همان بنی امیه هستی که رسول خدا بزرگشان را وزغ (قورباغه) نامید. اما توای عمروعاص! تو سگی و مادرت زناکار بود که بر سر تو پنج نفر به مخاصمه برخاستند تا پست ترین آنها از جهت نسب ترا به خود ملحق نمود...اما تو ای ولید بن عقبه!...اصلا تو پدرت معلوم نیست و مادرت این مطلب را به خودت به صراحت گفتاما تو ای عتبه پسر ابی سفیان! ترا چه با یاد از علی کردن ؟! اما اینکه گفتی مرا می کشی بسیار خنده دار است چرا آن نفر را بر روی زنت افتاده بود و با او مشغول مجامعت بود نکشتی؟ آیا اگر او را که آبرویت را ریخت می کشتی بهتر نبود؟! اما تو ای مغیره بن شعبه! تو همانی که زنا کرده بودی...


در این حال ،امام حسن علیه السلام برخواست و بیرون رفت در حالی که شکست تلخ را با پیروزی خود کام معاویه و ارکان حکومتی اش باقی نهاده بود.» [+]