Saturday, August 07, 2010
آدم بايد هر از گاهي بايستد و با خودش عميقا تامل كند. از خودش بپرسد هي فلاني هيچ معلومه داري چيكار مي كني؟ هيچ معلومه اينجا چه غلطي مي كني؟ اين بود كاري كه مي خواستي؟ اين بود آدمي كه مي خواستي؟ اين بود زندگي اي كه مي خواستي؟ و اگه جواب يكي از اين سوالها منفي بود كاري بكند برايش. چاره اي بيانديشد. حداقل زوري بزند. به زندگي كولي ندهد؛ زندگي به او كولي بدهد. اگر هم جواب همه سوالهايش مثبت بود براي خودش يك نوشابه اي آبجويي چيزي باز كند و بگويد باريكلا فلاني؛ مبادا يادش برود چقدر خوش شانس است.