Monday, June 28, 2010

ای آنکه زیر پنجره ی تنهایی من

دود می کنی هر شب یه جوینتی
با یک پینک فلوید و شاید هم الویی
آیا نمی گویی با خودت بی معرفت
که شاید باشد سفرکرده ای
خسته دلی، پیری
آن بالا بالا ها
که وقتی جوان بود
می زد و جی می زد
و جی می زد و باز هم می زد
و با این جی های تو هی هر شب دلش بخواهد به آن دنیای خوب گذشته برگردد ریدم تو این شعرم چه کس شری شد
دوباره؟