Sunday, May 30, 2010

کانتینری می فرستیم اصلا

با لحجه غلیظ انگلیسی اش می گفت که زمان های قدیم یک آدم معمولی از سیاست های کشورش خوشش نمی آمد، شخصا تصمیم می گرفت خودش سیاست مدار شود و عوض کند آن سیاست ها را. آدم های با اصولی وارد یک حزب می شدند، به تدریج بالا می رفتند و بعد هم نخست وزیر یا رییس جمهور می شدند و آنوقت به همان ایده آل ها و افکار خود جامعه ی عمل می پوشاندند. از اول تا آخرش هم پای حرفشان می ایستادند. شکایت می کرد که این دوران به سر رسیده و حالا سیاست مدارها به جای عمل به آنچه خودشان عمیقا باور دارند مدام به نظرسنجی ها رجوع می کنند تا بینند مردم چه می خواهند و آنچه که مردم می خواهند را سیاست جدیدشان می کنند.

گفتم الاهی خیر ببینی ما تو ایران از این نوع سیاست مدارهای با اصول (حرف-مردم-تخم-مبارکشون-هم-نیست) یه کم زیادی داریم. یه مدت بدون اصول دندون رو جیگر بذارین. بچه ها دارن می کننشون تو کارتون؛ می فرستیم براتون.