«و سرخپوستان گروه گروه به سوی دوزخ رانده میشوند و هنگامی که بدانجا رسیدند درهای آن به رویشان گشوده می گردد و نگهبان دوزخ بدیشان می گوید: آیا پیغمبرانی از جنس خودتان به میانتان نیامدند تا آیه های پروردگارتان را برای شما بخوانند و شما را از رویارویی با چنین روزی بترساند؟ سرخپوستان مثل بزهای اخوش به یکدیگر نگاه میکنند."ایستاده با شومبولش" از "آب در شلوارش" می پرسد که آیا او اصلا به یاد میآورد در کسپرتهای "باد در موهایش" چنین آیههایی را یا که آنها را اصلا به چنین روزی اشارتی شده داده بیشد. و خدا می گوید جبرئیل را صدا کنید زود کارش دارم. خاک برسرشان دیگر مهم نیست و فرمان عذاب بر کافران ثابت و قطعی است. بهشت جای چنین مسخره بازیهایی نیست.» زمر-۷۱