Wednesday, January 19, 2011

+ ســـــــلام عزیــــــــزم. خوبـــــــــــــــی؟
[شخصیت (-) یک چماق گنده از کنار جوب بر می دارد]
- برو حوصله تو ندارم.
+ من چیزی گفتم؟
- می زنم محکم تو سرت ها؟
+ ئه واسه چی؟! مگه من چیزی گفتم؟
- با من بحث نکن!
+ بحث نمی کنم که؟ چرا می خوای منو بزنی؟
[شخصیت (-) با یک گردش ۲۷۰ درجه ای مثل بازی گلف می زند در مغز شخصیت (+). گروم!]

[سه روز بعد ...]
- ســــــــلام عزیــــــــزم. خوب خوابیــــــــــــــــــــــدی؟
+ سلام. من کیم؟
- تو یه پسر معمولی تو رابطه ای.
+ چیزی یادم نمیاد. تو کی ای؟
- من یه دختر معمولی تو رابطه ام.
+ چه بلایی سر من اومده؟
- هیچی. چیز خاصی نبود. پریود شده بودم عصبانی کردی من رو. من پریود می شم وحشی می شم. همه می دونن.
+ کِی؟ هیچی یادم نمیاد. من از کی خوابم؟
-  یه ضربدر قرمز بزرگ زدم برات تو تقویمت. برای ماه های بعد. برای سلامتی خودت. بخواب بخواب نیاز به استراحت داری. خیلی محکم زدم تو مغزت. کم کم همه چیز یادت میاد...
[(+) دوباره از هوش می رود]