- خانم جان در رو باز کن. سیصد هزار تا اسپرم اسکلِ شما شدن یه ساعته ها؟
+ نمی کنم.
- چرا نمی کنی بابا جان؟ این همه راه اومدیم. خسته شدیم. نصفیمون لت و پار شدن نصفیمون چپ پیچیدن خوردن تو دیفال.
+ این همه بچه تو یتیم خونه موندن. مگه از روی نعش من رد شین پاتونو بذارین این تو. قلم دمتون رو می شکنم.
- باز کن د می گم. هل نده بابا وا نمی کنه خوب هل می دی واسه چی؟ نکن بینم. با منی؟! جا کشششششش. شتلق....
+ برین یه جا دیگه دعوا کنین. باز نمی کنم.
- ممد آقا بکّن بریم. این تخمک مال یه فیلسوفی لزبینی چیزیه. وا نمی کنه.
* تقدیم به سارای عزیز