Tuesday, November 17, 2009

لبخند های ملیح روزمره

با لبخند حسادت آمیزی که تا گونه هایم به ملیحی باز شده اند (و از زور خیطی ام نمی توانم جمعش کنم)، با دورویی برایت آرزوی موفقیت می کنم. می خواهم در چشمانت نگاه کنم اما چشمانم مانند مرغ سرکنده همه جا را نگاه می کند به جای تخمک چشمانت، مبادا بد دلیم مانند زهر مار از مردمک چشمانم به بیرون بپاشد. لعنت بر این بی استعدادی! مثل همیشه به سادگی لو می روم. تو هم با بازی مهارت آمیز لبانت می فهمانی که دریافته ای از ته دل می خواهم بز بیاری. با زیرکی لبخند ملیحی می زنی. لبخند ملیحت که به زبان بی زبانی می گوید "خر خودتی مادر جنده" وجودم را بیشتر آتش می زند. آه خدا‍! امیدوارم روی موفقیت نبینی دوباره. عجیب اینکه باز با هیجان بیشتر برایت آرزوی موفقیت می کنم و باز هم بهت لبخند ملیح می زنم و تو بیشتر مرا میسوزانی با لبخند ملیح ترت... آخ چه حالی می ده با احترام به هم لبخند می زنیم و از ته دل برای هم آرزوی سیاه بختی می کنیم و با احترام هر چه بیشتر بیلاخ رد و بدل می کنیم. چه حالی میده!