سلمان رشدی در نقل قول معروفی می گوید "از همان آغاز، انسان برای توجیه اعمال توجیه ناپذیرش از خدا استفاده کرد". شاید هیچ انسانی به اندازه ی محمد از خدا برای توجیه اعمالش مایه نگذاشته باشد. کنیز و برده ی جنسی گرفت، زنانی که مثل خدیجه همسر خودش قبلا آزاد بودند را به زیر سلطه اش کشید، خانه نشینشان کرد و در جامه پیچید و به پشت پرده ای راند و برای حرف زدن هم انگشت به دهانشان کرد، حق طلاق را ازشان گرفت و با ۹ ساله خوابید، چند زنی فقط برای مرد را باب کرد و تا آخر عمرش زنبارگی کرد، برای خودش حقوق خاصی قائل شد و عدالت خود ساخته ی خودش را هم زیر پا گذاشت، خون غیر مسلمان را حلال خواند و زنانشان را غنیمت شمرد، حکم قتل مخالفانش را داد، به راه زنی و دزدی پرداخت، برای پیشبرد اهدافش وعده های دروغین داد، به جنگ و خونریزی همت بست و تخم کینه و دشمنی بین پیروانش با دیگران را کاشت، کافران به کیشش را کور و کر و خر و الاغ و نفهم نامید و تهدید به مرگشان کرد و سزاوار آتش جهنمش دید. و این همه را هم به نام الله، بت دیروزی که تبدیل به خدای مکارِ حیله گرِ عصبانیِ نامرئی جدیدی شده بود کرد و رکوردی جدید و دست نیافتنی در خمیدن حقیقت، خودبینی و خودخواهی نسل بشر به جای گذاشت.