دوستی به زبان ساده یعنی اینکه من از تو خوشم میآید تو هم از من خوشت میآید، بیا بیشتر با هم باشیم تا بیشتر خوشمان بیاید. نمیدانم چطور یا چه زمانی این ایده در ذهنمان مطرح میشود که از یک جایی به بعد میتوانیم یا حقی داریم طرفمان را به نحوی وادار کنیم که تغییر کند، جوری رفتار کند که قبلا نمیکرد، جوری فکر کند که قبلا نمیکرد، تا ما باز هم بیشتر خوشمان بیاید. به خودمان هم میگوییم خوب دوستی است دیگر؛ دو طرف دارد. صبر کن یک لحظه! این دیگر دوستی نیست؛ دو طرف ندارد؛ یک طرف دارد؛ دیکتاتوری است؛ سوء استفاده است؛ خودخواهی است؛ به اسارت گرفتن است؛ ظلم است؛ نقض فرض اول همان دوستی است؛ جِر زدن است.