Friday, March 19, 2010

بازی با زبان و فرهنگ شیرین (و البته غنی) پارسی

شوهر گرفتن
مرد باره/مرد بارگی/مرد باره بودن
کردنِ مرد
شوهر ذلیل
از مرد کمتر بودن
مردِ صیغه ای
بیوه مرد
کیر کِش
مردْ دوست
عمو مَردک
به شوهری خواستن
ناپاکْ مرد
پدر قحبه
شوهر قحبه
زن مُرده
شوهر جَلَب
شوهر جنده
مرتیکه ی جنده
مرد خراب
مرد خیابانی
کیر دادن/کردن
مرد هرجایی
مرتیکه سلیطه
کس خوردن
پیرمرد رو از ماشین خالی ترساندن