Sunday, November 27, 2005
Saturday, November 26, 2005
Saturday, November 19, 2005
Friday, November 18, 2005
Thursday, November 17, 2005
Monday, November 14, 2005
یه چیتا می گیرم می بندم به کالسکه
برای سفر های اکسپرس یک و نیم دقیقه ایم
اول باید یه چیتا بخرم بعد بدم رامش کنن
بعد تربیتش کنم که کی بره کی وایسته
دنبال گربه خره و سگ پدره نکنه
مجوز بگیرم براش
روزی سه تا آهو بدم بخوره
نعل فلکسیبل بزنم بهش
تخماش رو بکشم
از همه بد تر
با انجمن حمایت از حیوانات در بیافتم
به دردسرش نمی ارزه
همین پیاده می رم
برای سفر های اکسپرس یک و نیم دقیقه ایم
اول باید یه چیتا بخرم بعد بدم رامش کنن
بعد تربیتش کنم که کی بره کی وایسته
دنبال گربه خره و سگ پدره نکنه
مجوز بگیرم براش
روزی سه تا آهو بدم بخوره
نعل فلکسیبل بزنم بهش
تخماش رو بکشم
از همه بد تر
با انجمن حمایت از حیوانات در بیافتم
به دردسرش نمی ارزه
همین پیاده می رم
Thursday, November 10, 2005
گه گاه می بینم که یه میز گذاشتن یه گوشه و روش "قرآن به هفت زبون" و "چرا باید مسلمون بشیم" و "حقوق زن در اسلام" و از این جور کتابها گذاشتن و مجانی می دن به مردم و دو تا مسلمون خوشرو هم سعی می کنن مردم رو جذب کنند. همیشه می رم پیششون و تا می تونم خودم رو مشتاق نشون می دم و هر چی می تونم کتاب وسی دی و دی وی دی می گیرم ازشون می برم می اندازم تو سطل اشغال کوچه بغلی. با این کارم احساس می کنم شاید یه انسان رو تونستم حفظ کنم.
Wednesday, November 09, 2005
یه الاغ دیدم که راجع به رابطه ی بین نظریه تکامل داروین و سافرینگ در مسیحیت صحبت می کرد. اسم لکچر پروفسور رابطه ی بین مذهب و علم بود. پروفسور شدن هم بعضی الاغ ها رو آدم نمی کنه . الاغ تر من که باز گول خوردم و رفتم سر یه همچین سخنرانی ای. الاغ تر از من ۷۰۰ نفر دیگه که با شور تمام براش یک دقیقه کف زدن. انگل مذهب حالا حالاها هست...
Subscribe to:
Posts (Atom)